موقوفات مرحومه انيس الدوله
موقوفات مرحومه انيس الدوله
وقف از امور بسيار پسنديده است که از جهات مختلف اجتماعي و اعتقادي سودمنديهاي بسيار داشته است و دارد و در اسلام بر آن تأکيد بسيار شده است. از وقف اصطلاحا به «تثبيت عين و تسبيل ثمره» تعبير ميشود و امري است که اجر آن براي واقف در دو جهان مسلم است و نفع آن براي افراد جامعه عام و دائم واثر اجتماعي و اخلاقي آن غيرقابل انکار و احکام آن متقن و عمل به نيات واقف براي متوليان و مباشران موقوفه بهرهي دنيوي و اخروي به همراه دارد. متقابلا مسامحه در اجراي مفاد وقفنامه و يا تصرف به غير حق در درآمد موقوفه و يا خارج ساختن عين از وقفيت و به ملکيت در آوردن آن، که نتيجهاش محروم ساختن بسياري مردم نيازمند است از خواني بيمنت، مايهي بدنامي در اين جهان و عذاب آن جهاني است و نيز خلل رساندن به بنيان اعتقادي متعينان در استقبال از وقف و اقدام به اين امر خير. اما از آنجا که همگان به سودمندي و عامالمنفعه بودن اين امر آگاهي داشتهاند و دارند و تصرفات گهگاهي غير حقهي برخي متوليان و مباشران همه وقت مورد طعن و لعن بوده و سبب نشده است که انقطاعي در اين سنت سنيه راه يابد و به اصطلاح زمين از حجت و سرزمين اسلامي از واقف و وقف خالي بماند، پيوسته معتقداني مؤمن و دلسوز، که تمکن مالي داشتهاند، بدان عمل نمودهاند و مينمايند. سعيشان مشکور وعملشان مأجور باد!
نگارنده پس از مطالعهي مقالهي ممتع آقاي علي فرحاني تحت عنوان «دو وقف نامه از بازار تهران» در (ص 128 تا 132) شمارهي 46 مجلهي وزين ميراث جاويدان به مناسبتي که ذکر خواهد شد، اقدام به نگارش اين مقاله دربارهي موقوفات خانم انيس الدوله در همان بازار تهران و نيز در قريهي کاشانک نمود. همراه دو فقره وقف ديگر که افرادي نيکوکار در همان بازار آن را از هر حيث تابع ضوابط موقوفهي مرحومهي انيسالدوله کردهاند (که خود عمل ايشان تازگي و سعهي صدر و گذشت خاص دارد) با نقل مندرجات وقفنامهها را با توضيحات لازم و تمهيد مقدمهاي براي درج آن در مجلهي شريف باشد که مايهي ترغيب دارندگان تمکن در پرداختن به اين گونه امور خير گردد.
پيش از آنکه از مرحومهي وقف کننده و احوال و نيات ايشان سخن بگوييم، مناسب آن است که بپردازيم به نقل آنچه ايشان به بقاع متبرکه هديه و يا براي امور خيريه وقف کرده و آگاهان از اين امر خير آن را درکتب خويش ثبت کردهاند.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب خيرات حسان مينويسد:
«نواب عليهي عاليه انيسالدوله - دامت شوکتها - عقيلهي معظمهي مشاراليها از بانوان سراي سلطنت و از مخدرات عظيم الشأن حرم جلالت است. از حضرت گردون بسطت شاهنشاهي - خلد الله ملکه و دولته - خلوتي تمام دارد وحصول مرضات الهي را با استرضاي خاطر مقدس ظل اللهي واجبي فوري ميشمارد. اصل اصيلش از دارالخلافهي طهران و شغل منيفش حمايت ضعفاي هر سامان، عقل و کفايت و کاردانيش ضرب المثل، از اکثر عقلا و کفات اکفي و اعقل... پذيرايي نساء محترمهي خانوادهي سلطنت و دودمان سعادت اقتران خلافت در مواقع رسمي و اعياد و غيره به عهدهي قدرداني و منزلتشناسي نواب عليهي مفخمه - دام اجلالها - موکول است . و مکارم اخلاق و محاسن آدابش در اوقات تشريفات و ترتيبات آن مشهور و منقول. نشان تمثال بيمثال شهرياري که از امتيازات بزرگ دولت عليه است و نشان شفقت دولت فخيمهي عثماني، درجهي احترام و بلندي مرتبه و مقام مجللهي مشاراليها را ظاهر ميسازد. شرح آثار خيريهي او از قرار ذيل است:
جيقهي الماس، تقديم روضهي مقدسهي حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام؛
پردهي مرواريد تقديم آستان حضرت سيدالشهدا عليه آلاف التحية و الثناء؛
ضريح نقره براي شهداي کربلا عليهم رضوان الله؛
نيمتاج الماس تقديم عتبهي منورهي حضرت رضا (ع)؛
تعمير در نقرهي طلاکوب مسجد گوهرشاد (1)
ده باب (2).
وقف کاشانک؛
بقعه و گنبد شاهزاده حسين در امامه (3)
بناي پل در ناصرآباد سمت لواسان (4)
در نقل احوال مرحومهي واقف و خاندان وي و چگونگي ازدواج او با ناصرالدين شاه به آنچه اعتمادالسلطنه در «روزنامهي خاطرات» خود آورده است بسنده ميکنيم؛ وي مينويسد:
«انيسالدوله، فاطمه خانم حرم محترم پادشاه که سوگلي است از اهل قريهي [امامه] است. از قرار تقرير يکي از اهل قريه پدر اين خاتون محترمه نورمحمد نام از طايفهي گرجي بوده است، گر چه دو نفر ديگر ميگفتند، آملي و از اهل مازندران بوده است، ليکن گمانم اين است که بر فرض هم آملي بودهاند شايد از طايفهي گرجي بودهاند که صفويه کوچانده در مازندران سکني داده بودند ميباشند. در هر صورت نورمحمد مرد و سه اولاد از او ماند: حبيب الله و محمدحسن و اين دختر.
والدهي آنها به يکي از سادات ناصرآبادي شوهر کرد و دختر را عمهي او، که زوجهي فتحالله نامي بود، نزد خود نگاه داشت. مابين فتح الله و اهل امامه نزاعي شد. فتحالله از امامه قهر کرد. عيال خود را برداشته به دولاب تهران رفت.
نبات خانم صبيهي مصطفي بيک لواساني که سمت للگي شاه را داشت در حرمخانه بود. جهت پسر خود دختري ميخواست که وجيه باشد. اين دختر را يافته خواستگار شد. شوهر عمه و عموي او، که کربلايي مهدي باشد، ندادند. فورا عمه را ديده بودند نقد و جنس تعارف به او دادند و دختر را آوردند. همين که وارد حرمخانه کردند جيران خانم فروغالسلطنه که تا
آن وقت سوگلي بود اين دختر را به خدمت خود نگاه داشت. کمکم در خدمت شاه طرف ميل شد، ترقي کرد و تربيت شد.
در سفر سلطانيه (1276 هجري قمري) صيغهي پادشاه شد. حالا از نسوان بزرگ عالم است. بسيار مقدسه ومحترمه است و غالبا غضب شاه را فرو مينشاند و توسط از بيچارگان ميکند. (5)
اعتمادالسلطنه در همان «روزنامه خاطرات» از شفاعت انيسالدوله از سيدباقر جماراني ناظم العلماء که شاه دستور تبعييد او را از شهر داده بود (6) و نيز از شفاعت ايشان گلين خانم، زن اول شاه، که حکم شده بود از اندرون به نگارستان منتقل شود (7) و همچنين از برادر ناتني او عبدالکريم ياد ميکند (8) و مينويسد:
«در ميان حرمهاي شاه کسي که به من اظهار لطفي دارد و با اهل خانهي من دوست است، انيسالدوله است. و چون اين زن را پاک (9)
اعطاي تمثال شاه را به انيسالدوله روز چهارشنبه ششم صفر 1304 هجري قمري (10) و اعطاي نشان حمايل آفتاب را به ايشان روز ششم صفر سال 1306 هجري قمري مينويسد و ميافزايد که او اول زني است که اين تمثال را دريافت داشته است. (11)
اعطاي لقب «حضرت قدسيه» را که خود او اين لقب را پيدا کرده بوده است روز پنجشنبه بيست و يکم جمادي الثانيه سال 1312 هجري قمري نوشته است. (12)
«انيس الدوله، نامش فاطمه و از اهالي امامه و عاقلترين و متشخصترين زنان ناصرالدين شاه و عنوانش «ملکهي ايران» بوده و ناصرالدين شاه خيلي از وي حرفشنوي داشته و گاهي نيز طرف شورا او واقع ميشده است. در سال 1290 هجري قمري، سفر اول شاه به اروپا، شاه او را به عنوان ملکه همراه خود تا مسکو برد و چون موضوع حجاب در ميان بود و به آن شکل و شمايل در اروپا بد جلوه ميکرد، بنا به گفته و رأي حاج ميرزا حسين خان مشيرالدوله صدراعظم، شاه او را از مسکو به تهران برگرداند» (13)
بامداد دربارهي نامهي انيسالدوله به شاه و درخواست ابقاء رکنالدوله محمدتقي ميرزا، فرزند چهارم محمدشاه برادر کوچک صلبي ناصرالدين شاه در حکومت فارس، چنين مينويسد: «رکنالدوله در اواسط سال 1309 هجري قمري با تقديم پيشکش قابلي به شاه به استانداري فارس منصوب شد. هفت ماه از استانداري او نگذشته بود که ديگران داوطلب و حاضر شدند که پيشکشي زيادتري داده به استانداري فارس منصوب شوند. رکنالدوله از اين قضيه مطلع شد و به وسايلي حکومت خود را در فارس تثبيت نمود. از جمله به انيسالدوله زن سوگلي ناصرالدين شاه متوسل و او در نزد شاه اقداماتي نمود و رکنالدوله تغيير نکرد. انيسالدوله راجع به تغيير ندادن او اين نامه را به ناصرالدين شاه مينويسد:
قربان خاک پاي مبارکت گردم. جواب عريضهي رکنالدوله را نفرمودهايد. آدمش مطالبه ميکند. دستخط در عريضه مزين التفات فرماييد. باري شنيدم که حکومت شيراز را باز تغيير دادهايد. والله خيلي تعجب است که بيچاره رکنالدوله هفت ماه است رفته با آن همه خسارت. اگر براي پيشکشي است از خود شاهزاده بگيريد و خودش باشد. اين طورها که پدر رعيت بيچاره در ميآيد. رعيت اين طور تمام ميشود. حاکم که از خودش نميدهد. دور از مروت است. از هر جهت بيچارهها تمام شدهاند. عريضه را به دست کسي ندهيد. محرمانه ملاحظه فرموده پس بدهيد خواجه بياورد.
ناصرالدين شاه در بالاي عريضهي انيسالدوله چنين دستخط مينمايد: «رکنالدوله حاکم است. جواب عريضهاش را هم با تلگراف داديم. ديگر جوابي ندارد که داده شود. (14)
دوستعلي خان معيرالممالک در کتاب يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه چند جا از انيسالدوله و مقام وکارهاي او ياد کرده است. از جمله مينويسد:
«صيغههاي محترم ديگر که از شاهزاده خانمها نبودند؛ انيسالدوله که در واقع ملکه بود ولي فرزندي نياورد. شاه او را از دل و جان دوست داشت و چندين بار خواست وي را در زمرهي زنهاي عقدي خويش درآورد، ولي او نپذيرفت و اظهار داشت که نميخواهد ساعت سعد زناشويي خود را برهم زند. پس از کشته شدن شاه (15)روزي برايش دستهاي اسکناس آوردند و چون تمثال شوهر را روي آنها ديد چندان بر سينه و شکم کوفت که سخت بيمار شد و پس از چند ماه به همسر خويش پيوست» (16)
«آشپزخانه(17) انيسالدوله جداگانه بود و دري به خارج داشت. همه روزه براي او سفرهاي بس رنگين و مزين ميچيدند که گويي براي ضيافتي گسترده باشند (18)
«انيسالدوله همه جا پيوسته در عمارت اختصاصي در کنار شاه به سر ميبرد (19) ««در عيد ميلاد شاه (ششم صفر) سه ضيافت باشکوه برپا ميشد: يکي در عمارت انيسالدوله ... و انيسالدوله از بانوان سفرا و ديگر مأموران اروپايي مقيم تهران و همسران وزرا و اعيان و اشراف دعوت ميکرد... و از ميهمانان پذيرايي مينمود (20)
«در مراسم تعزيهداري ماه محرم و صفر، حرکت دادن علم خاص شاه در سوم محرم معمول ميگرديد... علم را که پنجهي بزرگي از زر ناب بر بالايش ميدرخشيد به اندرون ميآوردند و انيسالدوله متصدي بستن و زينت آن بود. به انواع جواهر و طاقهي شال و زري گرانبها ميآراست و آن را کنار حوض بزرگ اندرون قرار ميداد و دوستکاميهاي (21) بزرگ پر از شربت کنارش مينهاد و زنهاي شاه و ديگر اهل حرم ، که بالغ بر سه هزار تن ميشدند، گرد علم حلقه ميزيستند و انيسالدوله در پاي آن ايستاده شربت ميداد (22)
محمد علي خان سديدالسلطنهي مينايي بندرعباسي در سفرنامهي خود با نام «التدقيق في سير الطريق» در شرح سفر خود به شهر جماديالثانيه 1314 هجري قمري مينويسد: «دو سال است حکومت قم با محمدحسن خان معظم الدوله اميرتومان است، برادر انيسالدوله و بسيار مقدس و پرهيزگار است. انيسالدوله متلعقهي ناصرالدين شاه که در اواخر «حضرت قدسيه» لقب داشت دو ماه است وفات يافته است. (23)
برطبق مندرجات وقفنامه، توليت موقوفات در زمان حيات وقف کننده با خود ايشان بوده است بدون دريافت حق توليت (از تاريخ وقف، رجب المرجب 1311 هجري قمري تا درگذشت ايشان در ربيعالثاني 1314 هجري). پس از آن با برادران وي حاجي حبيبالله خان و محمدحسن خان اميرتومان و بعد از آنان با اصلح و ارشد اولاد ذکور ايشان نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن، با تقدم بطن اول بر بطن ثاني که در هر طبقه از اين دو نسل، يک نفر از پسران اصلح و ارشد ايشان معا متولي خواهند بود. و با نبودن اولاد هر يک از اخوان و تعدد ذکور از ديگري، توليت موقوفه با دو نفر اولاد ذکور اصلح از ديگري خواهد بود. و با فقدان اولاد ذکور مطلقا يا فقدان وصف توليت، راجع است به دو نفر مجتهد جامع الشرائط دارالخلافهي طهران.
برطبق اين شروط، توليت موقوفات با دو برادر حبيبالله خان معظمالسلطنه و محمدحسن خان اميرتومان معظم الدوله بوده
است. حبيب الله خان معظمالسلطنه دو پسر داشت: عباس خان معظمالسلطنهي دوم و حاج محمد خان.
معظمالسلطنهي دوم از همسر عقدي خود دختر معاون لشکر ايرواني سه دختر و چهار پسر به نامهاي ابراهيم انيسي (معظم السلطنهي سوم)؛ فرجالله انيسي؛ حسين انيسي و مهدي انيسي داشت و از همسران غيرمعقوده خود نيز دو دختر و سه پسر با نامهاي ابوالفتح انيسي، ابوالقاسم انيسي و مرتضي انيسي. اما ظاهرا پس از درگذشت برادران خانم انيسالدوله، با آنکه توليت ميبايست با اولاد هر دو برادر باشد، امر توليت در خانواده محمدحسن خان معظمالدوله اميرتومان برقرار شده و پس از حاج محمدخان به فرزند او مرحوم محمود خان انيسي که از صاحب منصبان وزارت فرهنگ بود و ديري رياست دبيرستان شرف را داشت و در بازار آهنگران منزل او بود ، رسيد. محمودخان ساليان دراز به امر توليت قيام و اقدام مجدانه داشت. پس از درگذشت ايشان در سال 1355 شمسي مقرر بود که فرزند ايشان امير يا يکي از فرزندان معظمالسلطنهي دوم توليت را برعهده بگيرند، اما از فرزندان معظم السلطنه، ابراهيم انيسي و فرجالله انيسي و ابوالفتح انيسي درگذشته بودند و ابوالقاسم خان ومرتضي خان تن به قبول مسؤوليت توليت ندادند و امير فرزند محمدخان انيسي نيز در جواني درگذشت و در آن خاندان فردي که از عهدهي اين مهم برآيد نبود به همين دليل مهدي خان انيسي، فرزند بازماندهي معظم السلطنهي دوم توليت موقوفات را برعهده گرفت و پس از ايشان چندي فرزند ايشان سعيد انيسي فرزند فرجالله انيسي و ديگر عباس انيسي فرزند ابوالفتح انيسي مشترکا با موافقت ادارهي کل اوقاف، توليت را در دست گرفتند و تمشيتي در کار موقوفات از نظر تعميرات و تجديدنظر در مالالاجارهي مستغلات موقوفه با رضايت مستأجران دادند، و با جلب رضايت رعاياي قريهي کاشانک در آن موقوفه نيز اقدامات سودمندي کردند که موجب رضاي خداي تعالي و خشنودي روان وقف کننده و سپاس بر خورداران از خوان احساس وقف گرديده است. اينک متن وقفنامهي مرحومهي انيسالدوله:
وقف نامهي شمس فلک عصمت و طهارت بانوي حرم جلالت نواب مستطاب عليهي عاليهي متعاليه حضرت قدسيه انيس الدوله دامت شوکتها
الحمد لله الواقف علي الضمائر و المطلع علي السرائر. الذي رحمته واسع علي العباد و اسبل غفرانه علي من ينبغي سبل الرشاد و صلي الله علي محمد و آله المعصومين الامجاد الي يوم التناد. و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين الي يوم الميعاد.
بعد الحمد و التسليم، ستايش و سپاس مر خداوند رحيمي را سزاست که نعم بيمنتهي و انعام عامش وقف است بر کافهي موجودات و مخلوقات و الطاف بيپايانش متواتر بر جميع موجودات. کريمي که از خوان کرم و احسانش پيوسته عالم و عامي ريزهخوار و از الطاف بياندازهاش [منعم و درويش] بهرهبر. وهابي که از قدرت کاملهاش از مستغلات جودش هر روزه روزي موجودي را به عرصهي ظهور نمود آورد و آن را بر هر يک از موجود روزي بخشد، تا وجودشان پاينده وپردوام ماند. تعالي شأنه و عظم سلطانه.
و درود نامحدود بر پيغمبر محمودي را سزد که دين قويم و شرع مستقيمش در ربع مسکون منتشر گرديد. هر تني که در او توفيق ايمان مضمر و مستتر بود به راهنمايي صاحبان درگاهش از طريق انحراف منصرف گشته، به سرمنزل ايمان کامل و سعادت ابديهي جاوداني رسيده.
و صلوات زاکيات متواليات متکاثرات بر آل اطهار او باد که هر يک در انجمن امامت بيمثل و نظير و در محفل شرافت بيعديل و شبيهاند. خصوصا اميرالبرره و قاتل الکفرة و الفجرة اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليهالسلام باد.
فبعد چون اين معني از شائبهي ارتياب مبرا و معرا، که دنياي فاني را بقايي نيست، پس شخص عاقل بايد کمال همتش مصروف به امور آخرتش باشد و آني و دقيقهاي از موت و تدارک بعد از موت غفلت نداشته باشد و آنچه سعي است در امور آخرت خود داشته، اعتمادي به غير خود ننمايد که گفتهاند:
و تعجيل در امور آخرت مطلوب و تسامح غيرمرغوب، چنانچه فرمودهاند: «اعمل لدنياک کانک تعيش ابدا و اعمل لآخرتک کانک تموت غدا». کذا «اذا مات ابنآدم انقطع عمله الا من ثلاث: صدقة جارية و علم ينتفع به و ولد صالح يدعو له».
لهذا توفيقات رباني و سعادت ابديهي جاوداني شامل احوال خيريت اشتمال حضرت مستطاب شمس فلک رفعت خدارت. درخشندهي برج عصمت و طهارت، محتجبه به حجاب عزت و سعادت، بانوي حرم جلالت، صدرنشين سرير سلطنت، مستورهي آفاق حضرت مستطاب عليهي عاليهي متعاليه انيسالدوله، دام اجلالها و توفيقها، با تحقق کافهي شرايط صحت و شرعيت در محضر جمعي از اجلهي علماي اعلام و مجتهدين فخام - ادام ظلهم العالي - قربة الي الله تعالي و طلبا لمرضات الله، وقف مؤبد صحيح شرعي و حبس مخلد صريح ملي فرمودند همگي و تمامي کل شش دانگ قريهي کاشانک، من قراي بلوک غار ري، حومهي دارالخلافهي ملکي متصرفي خودشان، با کافهي ملحقات شرعيه و عامهي منضمات عرفيهي آن از اراضي و صحاري و مزارع و مراتع و قلعه و بيوتات و قنوات و مجاري رود و انهار و اشجار و غيرها مما يتعلق بها و ما يضاف اليها که لغاية الشهرة و الاشتهار في محله عند اهله غني التحديدست. به انضمام کل شش دانگ کاروانسراي مشهور به سه دالاني ملک در راستا بازار (25) مرحمت پناه امير (26) طاب ثراه. به انضمام اراضي که در عقب سه دالاني ابتياع فرمودند مع جميع ما يتعلق بها شرعا من القديم الي الآن، از صحن و دالان و بارانداز و حجرات تحتاني و فوقاني و ارسي و دروب و ابواب و غيرها ذکر ام لم يذکر و سمي ام لم يسم که لغاية الشهرة و الاشتهار في محله مستغني است از ذکر حدود. و به انضمام سه دانگ مشاع از کل شش دانگ يک باب دکان بزازي و همگي و تمامي سه دانگ از شش دانگ دکان سقط فروشي که به شرح قبالهي ابتياعي معين است، واقعه در قرب سراي مزبوره محدوده به حدود ذيل السطر با جميع توابع شرعيه و لواحق عرفيهي آنها. حدود بزازي: (حدي به شارع بازار، حدي... حدي... حدي.) (حدود سقط فروشي: حدي به شارع بازار. حدي... حدي... حدي.)
از طاق بازار و جدران و ارسي جلو دکان و غيرها عرصة و اعيانا بقدر الحصة النصفية، همگي و تمامي را برجهات و مصارف مقرره مفصلهي ذيل الکتاب، به اينکه همه ساله متولي هر زمان منافع رقبات و اعيان موقوفه را اخذ و استيفاي آن را نموده، اولا دو عشر از تمام منافع را مقدما علي التعمير و المصارف از بابت حق التولية و النظاره از براي متولي غير زمان واقفهي خير موفقهي معظمه دامت شوکتها منظور فرمايند، و در زمان توليت خود واقفهي معظمه دامت شوکتها اين يک عشر مقرر نشد، همان يک عشر حق النظاره به شرح ذيل مقرر است؛ و ثانيا همه ساله معادل دويست و شصت و پنج تومان به جهت شموعات روضات منورهي مقدسه، که شرح آنها در ذيل مسطورست، موضوع نمايند:
روضهي مقدسهي حضرت مولاي متقيان عليه صلوات الله الملک المنان: دو شمع؛
روضهي منورهي حضرت ابيعبدالله الحسين ارواح العالمين له الفداء: دو شمع؛
در روضهي مطهرهي حضرت ابيالفضل صلوات الله عليه، دو شمع؛
در روضهي منورهي کاظمين (ع)، دو شمع؛
روضهي مطهرهي عسکريين (ع)، دو شمع؛
در سرداب مقدس، يک شمع.
ثالثا مصارف لازمهي عين موقوفه از قبيل تنقيه و لاروبي قنوات و تعميرات لازمهي عين موقوفه را مقدم دارند که رقبات موقوفه همواره معمور و داير باشد. بعد از اين مصارف ثلثه به همين ترتيب که مسطور شد، آنچه از منافع موقوفه که باقي ماند نصف از تمام آن را در مصارف تعزيهداري خامس آل عبا ابيعبدالله الحسين ارواحنا و ارواح العالمين له الفداء و ساير ائمهي معصومين و اولاد امجاد ايشان و ذکر مناقب ايشان صلوات الله عليهم اجمعين از قهوه و غليان و چاي و اطعام و تدارک لوازم مجلس و اجرت راثي و امثال ذلک در هر محل و هر قسم که متولي هر زمان صلاح داند و اقرب به ثواب بشمارد از کاروانسرا و خانه و غيرها صرف نمايد و نصف باقي را چهار سهم مساوي نموده: دو سهم آن را در مصارف نايب الزيارهي کربلاي معلي و مشهد مقدس صرف نمايند و يک سهم در افطاريهي شهر رمضان که در مجالس افطار ذکر مصيبت حضرت ابيعبدالله ارواح العالمين له الفداء هم بشود، به هر نوع که متولي صلاح داند در هر مکان که خواهد صرف نمايد. و يک سهم باقي را در مطلق خيرات و مبرات از قبيل عروسي عزاب از سادات وعلويات و غيرهم و تجهيز و تکفين فقراي از اموات و يا ابتياع و طبع نمودن کتب علميه از براي محتاجين از اهل علم و امثال اينها، هر چه به نظر متولي عصر اقرب و اصلح باشد صرف نمايند. و تمامي مراتب مسطوره و مصارف مقرره بايد به نظارت نظار باشد که در هر عصر صرف شود. و توليت موقوفه مادام حياتها، اطال الله بقائها، با خود واقف موفقهي معظمه دامت شوکتها شرط شد و بعد از عمر طبيعي، توليت عين موقوفه مرجوع و مفوض است با اخوان عظام ايشان مقربي الخاقان معتمدي السلطان آقاي حاجي حبيبالله خان و آقاي محمدحسن خان اميرتومان دام اقبالهما العالي. و بعد از ايشان با اصلح و ارشد اولاد ذکور ايشان نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن با تقديم بطن اول بر ثاني که در هر طبقه از نسل مشاراليهما يک نفر اولاد ذکور و اصلح و ارشد ايشان معا متولي خواهند بود و باعدم اولاد بالنسبه هر يک از اخوان و تعدد ذکور از ديگري توليت موقوفه با دو نفر اولاد ذکور اصلح از ديگري خواهد بود و العياذ بالله با فقدان اولاد ذکور مطلقا يا فقدان وصف، توليت از موقوفه راجع است به دو نفر مجتهد جامع الشرايط دارالخلافهي طهران با تعاقب الليل و النهار و القرون و الاعصار حق التوليه حق ايشان بالسويه و بالمناصفه خواهد بود.
اما امرنظارت موقوفه مفوض است به دو نفر مجتهد عادل دارالخلافه و حسب الشرط، تعيين اين دو نفر مادام حيات واقفهي معظمهي مجلله دامت شوکتها راجع است به نظر و تشخيص خود ايشان که هر که را بخواهند معين فرمايند و در اين تاريخ واقفهي خير موفقهي معظمه دامت شوکتها معين فرمودند از براي نظارت موقوفه جنابان مستطابان شريعتمداران ملاذي الاسلام و المسلمين عمدتي الفقهاء و المجتهدين آقاي آقا شيخ فضل الله نوري و آقاي آقا شيخ محمدحسن طهراني سلمهما الله تعالي، و حسب الشرط يک عشر از منافع موقوفه حق اين دو نفر ناظر است و امر نظارت منتهي ميشود در زماني که متولي موقوفه دو نفر مجتهد جامع الشرائط دارالخلافه باشد که در آن زمان ناظري مشروط نشده و عشر حق النظاره بايد تعطيل شود و در جزء منافع موقوفه به مصارف مقرره صرف شود.
و کذا قربة الي الله تعالي وقف صحيح شرعي و حبس مخلد صريح ملي فرمودند همگي و تمامي عرصه و اعيان کل شش دانگ عمارت ملکي متصرفي خود را واقعه در کربلاي معلي قرب صحن مقدس حضرت ابيعبدالله ارواح العالمين له الفداء محدوده به حدود ذيل: حدي... حدي... حدي... حدي...
که از ورثهي مرحوم طوبي مکان آقا شيخ عبدالحسين مجتهد طهراني اعلي الله مقامه خريداري فرمودهاند با جميع توابع شرعيه ان کائنا ما کان بر سقايهي صحن مقدس حضرت ابيعبدالله و صحن مطهر حضرت عباس عليهماالسلام که هر ساله متولي موقوفه اجارهي آن را گرفته، بعد از مصارف تعميرات لازم، آب خريداري نموده در صحن مبارکه سبيل نمايند. و توليت موقوفهي مسطوره با خود حضرت عليهي واقفه است و بعد از ايشان با مجتهد جامع الشرائط کربلاي معلي
و با نبودن، با مجتهد جامع الشرايط نجف اشرف است. و صيغهي وقف مستجمعة بجميع شرايط الصحة و حاوية للاحتياطات الشرعية جاري و شرائط صحت و لزوم از قبض و اقباض توليتي و حکومتي در آن مرعي گردد.
توضيحا لما رقم اينکه حضرت مستطاب عليهي عاليه دامت شوکتها محض اتقان امر وقف مجمعي از اجلهي علماي اعلام و مجتهدين فخام، ادام الله ظلهم العالي، تسکين و تشريف فرموده، اولا املاک و رقبات مفصله را از شبهات شرعيه خارج و رعايت اباحهي حليت واقفيت آنها نموده و بعد در همان مجلس صيغهي وقف به ترتيب شرعي جاري و شرائط صحت و شرعيت در آنها مرعي گرديد. فصار وقفا دائما ابديا مخلدا صريحا و آنکه موارد وقف بالنسبة به مستغلات دارالخلافه تا دو سال هلالي از تاريخ وقف و بالنسبة به قريهي مزبوره تا رفع دو محصول مسلوب المنفعة است. في عشر اول رجب المرجب 1311 [هجري قمري].
«آنچه در اين وقفنامچه نوشته شده به اذن و اجازهي من واقع شده صحيح است».محل مهر نواب مستطاب عليهي عاليهي متعاليه حضرت قدسيه انيسالدوله دامت شوکتها.
حسب الامر و فرمايش نواب مستطاب عليهي عاليه شمس فلک عصمت و طهارت حرم جلالت عظمي حضرت قدسيه انيسالدوله دامت شوکتها و توفيقها [...] (27) املاک مفصلهي ايشان در جزء کتاب لئالي الاخبار به طبع رسيد که در هر جلدي از هفتصد جلد اين کتاب يک نسخه از اين وقفنامچه باشد. فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه.
هو الله تعالي شأنه العزيز - نواب عليهي عاليهي متعاليه دامت شوکتها و عفتها [...] (28) مرقوم فرموده و به فقرات مرقومه در اين کتاب اقرار و اعتراف ميفرمايند. پنجم ذيحجة الحرام 1311. محل مهر جناب مستطاب حجةالاسلام آقاي [...] (29) امام جمعهي طهران
بسم الله تعالي - قد وقع وقف الاملاک مسطوره من الواقفة المعظمة دامت شوکتها و توفيقها بجهات المرقومه و الشرائط المفصلة من التولية و النظارة، من القبوض و الاقباض لدي. حرره في شهر رجب المرجب من شهور 1311. محل مهر جناب مستطاب آقاي حاجي شيخ اسماعيل طهراني سلمه الله تعالي [...] (30)
«بسم الله تعالي - وقع الوقف من الواقفة الموفقة بالرقبات المسطورات في الورقة للمصارف المعينة مع الشروط المزبورة و التولية و اعتراف بالقبض مع مراعات لازمة الاحتياط لدي الاحقر في العشر الأول من رجب المرجب 1311. محل مهر شريف جناب مستطاب عمدة العلماء الاعلام شريعتمدار آقاي آقا سيد علياکبر مجتهد تفرشي سلمه الله تعالي.
آنچه مرقوم فرمودند صحيح است و واقع شده. محل مهر جناب مستطاب شريعتمدار قدوةالفقهاء الفخام آقاي حاجي ميرزا حسن مجتهد آشتياني سلمه الله تعالي.
بمنه تعالي - نعم قد صح و اتضح وقوع الامر عن النواب العلية العالية دامت خدارتها تحسبما هو مشروح في هذه الاوراق عقدا و قبضا و تولية و النظارة الامر حرره العاصي [...] عبدالله البهبهاني في شهر ذيالحجة 1311. محل خاتم شريف جناب مستطاب عمدة العلماء العظام آقاي آقا سيد عبدالله سلمه الله تعالي.
بسم الله خير الاسماء - قد وقع وقف الاملاک و الرقبات المسطورات من الواقفة الموفقة المعظمة ادام الله ايام توفيقها علي [...] (31) المصارف المقرره بالشروط المزبورة من التولية و النظارة مع رعاية الشروط المعتبرة من القبض و الاقباض بعد رعاية الاحتياط و تخليص الاملاک عن الشبهات الشرعية في العشر الاول من شهر رجب المرجب 1311 - محل مهر شريف جناب مستطاب زينالعلماء الکرام آقاي آقا شيخ محمد حسن مجتهد طهراني سلمه الله تعالي.
بسم الله و له الحمد - [...] (32) الاعتراف منها، ادام الله تعالي عفتها و عصمتها و توفيقاتها، بتمام ما رقم فيه في السادس من شهر ذيالحجة الحرام من شهور 1311 - محل
مهر شريف جناب مستطاب عمدةالعلماء الکرام آقاي آقا سيد باقر صدرالعلماء سلمه الله تعالي.
بسم الله الرحمن الرحيم. وقع الوقف قربة الي الله تعالي من الواقفة المعظمة الجليلة العالية دام [...] و توفيقها علي المصارف المسطورة و جعل التولية و النظارة المشروطة: [...] (33) بقبول من يصح منه القبول [...] (34) للقبض و الاقباض و کذلک الوقف الثاني بالنسبة [...] (35) المعينة فيه [...] (36)الاول و الثاني في ثمانية عشر صفحه بعد مراعات [...] (37) الشرعي في الفقرتين [...] (38) من شهر رجب المرجب لدي الاحقر فضلالله نوري 1311 حرره في ستة نسخ. محل مهر شريف جناب مستطاب شريعتمدار آقاي آقا شيخ فضلالله مجتهد نوري سلمه الله تعالي.
بسمه تعالي - قد وقع الوقف المزبور من الواقفة المعظمة دامت شوکتها للمصارف المقرره علي حسبما فصل و سطر في الاوراق المسطورة من البداية الي النهاية و صح الاعتراف بالقبض لدي في عشر الاول من رجب المرجب من شهور 1311. محل مهر شريف جناب مستطاب آقاي آقا سيد حسن پيشنماز شوشتري سلمه الله تعالي .
بسمه الله تعالي - قد تحقق اقرار الواقفة الموفقة زيد توفيقها بصحة ما في هذه الاوراق في نسخ ستة حرره في سلخ محرم 1312 - محل خاتم شريف جناب مستطاب قدوة الفقهاء و المحققين آقاي آقا سيد ريحانالله مجتهد بروجردي سلمه الله تعالي.
هو قد اعترفت دامت شوکتها و توفيقها بتمام ما نسب اليها في هذه الاوراق. في غرة شهر رجب 1312 محل خاتم شريف جناب عمدةالعلماء آقاي آقا شيخ محمد نبي مجتهد تويسرکاني سلمه الله تعالي.
چنانکه در مقدمه اشاره کرديم چند تن از نيکوکاران که در بازار تهران املاکي داشتند يعني آقايان محمدرضا حاجيها و علي بابا اصفهاني مالکين سراي عالي و آقاي محمدتقي عبداللهيان مالک مستغلاتي در بخش هشت بازار امامزاده زيد تهران هر يک بخشي از املاک متعلق به خود را وقف کردهاند. و نکتهي قابل توجه آن است که موقوفات خود را تابع شروط وقفنامهي مرحومهي انيسالدوله از جميع جهات (مصرف درآمد موقوفات و متولي آن) قرار دادهاند و اين امر بديع شايد در مسئلهي وقف احتمالا کم سابقه باشد. بديهي است ممکن است مصارفي که مرحومهي انيسالدوله براي درآمد موقوفات خود در نظر گرفته بوده است از هر جهت با نيات خيرخواهانهي واقفان مورد اشاره موافقت داشته است، اما تفويض توليت موقوفات به متوليان موقوفات انيسالدوله تازگي داشته است و ميتوان حدس زد که شخصيت مرحوم محمودخان انيسي، متولي وقت موقوفات انيسالدوله، و کيفيت عمل او در مصارف صحيح درآمد، مطلوب واقفان قرار گرفته و به تفويض توليت موقوفاتشان به ايشان واداشته باشد. به هر حال بر نيت خيرشان ارج مينهيم و عملشان را عندالله مأجور مسئلت مينماييم.
سند در صفحهي 111 دفتر 10 سردفتر وزارت دادگستري
تحت شمارهي 4798 ثبت شده است ثبت کل اسناد و املاک
در صفحهي 182 دفتر اسناد رسمي 70 به ثبت رسيد دفتر خانهي اسناد رسمي شمارهي هفتاد حوزهي تهران
نوع سند: وقفنامه
حاضر گرديدند آقايان محمدرضا حاجيها فرزند رمضانعلي به شناسنامهي شمارهي يکصد و هفتاد و هفت از بخش شش تهران و سيد باقر لاجوردي فرزند سيد محمدعلي به شناسنامهي شمارهي سه هزار و شصت از بخش شش تهران و علي بابا اصفهاني فرزند مهدي به شناسنامهي شمارهي سيزده هزار و شصت و چهار از بخش دو اصفهان ساکنين تهران سه دالان ملک و مالکين سراي
عالي (که از کل شش دانگ سه دانگ متعلق به آقاي حاجيها و سه دانگ ديگر بالمناصفة متعلق به دو نفر آقايان لاجوردي و علي بابا اصفهاني ميباشد) قربة الي الله و طلبا لمرضاته وقف مؤبد و حبس مخلد نمودند تمامي يک دانگ و نيم مشاع (به نسبت مالکيت مالکين فوق) از کل شش دانگ يک دستگاه عمارت مشتمل بر سه باب خانهي شمارهي سه هزار و هشتصد و نود و يک بخش هشت تهران ثبت شده و محدوده طبق سه برگ اسناد مالکيت ثبت شده در ص 53 به شمارهي 1461 دفتر 12 صفحات 417 و 421 به شمارهي 8568 دفتر 99 املاک به انضمام يک دانگ و نيم مشاع از شش دانگ يک باب خانه به شمارهي 3895 واقع در بخش هشت بازار مقابل امامزاده زيد آخر کوچهي ميرعلي نقي با داشتن حق المجري از خانهي 3894 و حق روزنه و دودکش آشپزخانه به بام خانهي مزبور با حق سرتير سقف کوچهي خاص طرف شمالي به ديوار خانهي 3893 و حق سه روزنهي خانهي 3896 و حق سرتير سقف کوچهي خاص طرف شرقي به ديوار خانه 3897 و با داشتن يک ميزاب از بالاخانههاي مورد ثبت که روي بناي خانهي 3897 بنا شده به بام خانهي مجاور مزبور و حق العبور از هشت خانهي مجاور فوق الذکر قرارگرفته محدودهي ثبت شده طبق سه برگ اسناد مالکيت ثبت شده در ص 61 به شمارهي 1175 دفتر 10 املاک و صفحات 425 و 429 شمارهي 8569 دفتر 99 املاک و به انضمام يک دانگ و نيم مشاع از شش دانگ يک باب انبار به مساحت يازده متر و هشتاد دسي متر مربع به شمارهي يک فرعي از 3894 اصلي واقع در بخش هشت تهران کوچهي مقابل امامزاده زيد محدوده و ثبت شده در ص 273 به شماره 8789 دفتر 102 املاک که فعلا رقبات مربوطه متصلات به يکديگر و به صورت يک باب پاساژ به نام سراي عالي ميباشد با قدرالسهم از کليهي توابع شرعيه و لواحق عرفيه عرصة و اعيانا و همچنين متعلقات آن از هر حيث و از هر جهت که به عنوان سراي عالي و متعلقات آن دانند و شناسند و نسبت دهند و با حق انتفاعي که به موجب سند رسمي 4799 اين دفترخانه از دالان
اول ملک موقوفهي مرحومهي انيسالدوله دارا ميباشد و مصرف توليت آن تابع موقوفهي مرحومهي انيسالدوله قرار دادند تا منافع حاصله ازيک دانگ ونيم سراي عالي به مباشرت و توليت متولي موقوفهي مرحومهي انيسالدوله که متولي اين موقوفه نيز ميباشد، طبق مندرجات وقفنامهي مورخ في عشر اول رجب المرجب يک هزار و سيصد و يازده قمري که ذيلا عين آن نقل ميشود...
به مصارف ماقرره الواقفه برسد و بنابراين يک دانگ و نيم مشاع از کل شش دانگ سراي عالي فعلي که شمارهي پلاکها و حدود مشخصات هر يک از سه پلاک در اسناد مالکيت مصرح است به وقفيت ثابت و ضميمهي موقوفهي انيسالدوله بوده و ارکان و شرايط وقف و توليت و مصارف و به طورکلي از هر حيث و هر جهت تابع موقوفهي مرحومهي انيسالدوله ميباشد. با توجه به مندرجات وقفنامهي مرقومهي مرحومهي انيسالدوله ميباشد. با توجه به مندرجات وقفنامهي مرحومهي انيسالدوله و همچنين طبق محتويات پروندهي اوقافي و عملا در حال حاضر توليت و تصدي موقوفهي مرحومهي انيسالدوله به آقاي محمود انيسي و ادارهي اوقاف محول است، لذا شخصا آقاي انيسي به عنوان توليت موقوفهي جديدهي مشروحه و آقاي علياصغر احساني به نمايندگي از طرف اداره اوقاف متصدي موقوفه و نمايندگي مطلق ادارهي کل اوقاف به لحاظ نظارت قانوني در دفترخانه حاضر و قبول وقف را نمودند و به عنوان وقف مداخله و قبض نمودند.
و نيز توضيح لازم داده ميشود که چون ساختمان سراي عالي به اتمام نرسيده و بايستي موقعيت فعلي چهار طبقه ساختمان و تکميل و تعميرات ظاهري و روکاري ساختمان انجام شود در ضمن عقد خارج لازم واقفين نامبرده شده در بالا در قبال متولي و متصدي و ادارهي کل اوقاف متعهدند که از حال تا يک سال تمام خورشيدي ساختمان طبقات چهارگانه و کليهي تعميرات اساسي و ظاهري آن را به هزينهي خود تکميل و به اتمام برسانند و در صورت تخلف طبق مقررات و موازين قانوني خسارات ناشيه از تأخير را مطابق نظريهي کارشناس رسمي ادارهي اوقاف هر يک به نسبت سهم خود بپردازند و با نظارت کامل متولي و ادارهي کل اوقاف ساختمان چهار طبقه را تکميل نمايند. بديهي است ادارهي کل اوقاف و متولي موقوفه به منظور تأمين اعتبار براي تکميل ساختمان در امر سرقفلي معموله در بازار مداخله نخواهند داشت، ولي در مورد اجاره دادن هريک از حجرات و مغازهها و دکاکين سراي عالي طبق مقررات وظايف مربوط را ايفا خواهند نمود و در ضمن عقد خارج لازم مالکين سراي عالي متعهدند که در صورتي که غير از سه ملک مصرحه پلاک ديگري بوده و يا بعدا ضميمهي سراي عالي شود به نسبت يک دانگ و نيم آن را با همين شرايط وقف نمايند و آقاي علياصغر احساني به شناسنامهي شمارهي سه هزار و هشتصد و سي و هفت قم - نمايندگي از طرف ادارهي کل اوقاف طبق نامهي شمارهي 30 / 5 / 36 - 9 / 6338 ذيل ثبت و سند را امضاء نمود و مورد وقف براي اخذ حقالثبت به مبلغ دويست و پنجاه هزار ريال تقويم گرديد. - تذکر- طبق سند شمارهي 12 / 4 / 36 - 42001 - 42021 دفترخانهي 37 تهران کوچهي مسقف مربوط به پلاک شمارهي 3895 جزء مورد ثبت پلاک مزبور شده که قدرالسهم به شرح سند جزء مورد ثبت ميباشد. به تاريخ نهم شهريور ماه يک هزار و سيصد و سي و شش برابر پنج صفر يک هزار و سيصد و هفتاد و هفت. محل امضاء
سند در صفحهي 104 دفتر 44 سردفتر حجت وزارت دادگستري
شمارهي 22008 ثبت شده است ثبت کل اسناد و املاک
در صفحهي 113 جلد 41 دفتر برگ اسناد رسمي
اسناد رسمي شمارهي 20 تهران نوع سند: وقفنامه
تحت شمارهي 22008 در تاريخ
دفترخانهي اسناد رسمي شمارهي دويست حوزهي تهران 7 / 9 / 1351 به ثبت رسيد.
بعد الحمد و الصلوة حاضر گرديد آقاي محمدتقي عبداللهيان فرزند محمد حسن به شناسنامهي شمارهي 188 حوزهي دو تبريز ساکن تهران خيابان مولوي جنب بازارچهي نو کاشي شمارهي 797 مالک شش دانگ يک باب خانهي شمارهي سه هزار و هشتصد و نود به انضمام يک باب طويلهي شمارهي سه هزار و هشتصد و نود و هشت واقع در تهران بخش هشت بازارچه کوچهي ميرعلينقي رشتي بازار امامزاده زيد که سند مالکيت آن در صفحهي 385 زير شماره 3488 دفتر جلد 34 املاک به حدود معينه و به نام حاج محمدعلي عابد ثبت و معالواسطه به موجب سند رسمي شمارهي 46169 دفترخانهي 136 تهران به مشاراليه فروخته شده است. بعدالحضور درکمال صحت و سلامت قربة الي الله و طلبا لمرضاته وقف مؤبد و حبس مخلد نمود سه دانگ مشاع از شش دانگ رقبات مذکور فوق را که فعلا به نام سراي عالي جديد ساخته شده با کليهي توابع شرعيه و لواحق عرفيه و متعلقات آنها را از هر حيث و هر جهت که جزء پلاکهاي فوق و متعلقات آنان دانند و شناسند و نسبت دهند سمي ام لا يسم و ذکر ام لا يذکر و همچنين باربري و قپانداري و سرايداري کل شش دانگ سراي مزبور را و توليت و مصارف و شرايط آن را تابع وقفنامهي موقوفهي انيسالدوله قرار داد که متصدي بعد مورد وقف انيسالدوله ميباشد که منافع حاصله از سه دانگ رقبات مزبور موسوم به سراي عالي جديد را با منافع قپانداري و باربري و سرايداري کل شش دانگ به مباشرت و توليت متوليان موقوفهي انيسالدوله طبق وقفنامهي مورخ عشر اول رجب المرجب يک هزار و سيصد و يازده قمري که عين عبارت آن ذيلا نقل ميشود عمل شود. و شرح وقفنامهي انيسالدوله از اين قرار است...
بنابراين سه دانگ مشاع از شش دانگ رقبهي موسوم به سراي عالي جديد وقف گرديد و صيغهي وقف جاري شد. ارکان و شرايط وقفنامهي موقوفهي مرحومهي انيس الدوله و مصارف و به طور کلي از هر حيث و هر جهت تابع موقوفهي انيسالدوله ميباشد که طبق مقررات آن بايد عمل شود و چون با توجه به مندرجات وقفنامهي مرحومهي انيسالدوله و همچنين طبق
محتويات پروندهي اوقافي در حال حاضر عملا توليت و تصدي موقوفه با آقاي محمود انيسي داراي شناسنامهي شماره 35560 صادره از بخش هشت تهران ساکن تهران - عباس آباد - خيابان اميني - کوچهي ده متري بنفشه، شمارهي 619 و حبيبالله انيسي داراي شناسنامهي شمارهي 23252 بخش نه تهران ساکن تهران خيابان کاج، چهار راه تير، کوچهي نوري، شمارهي 187 محول است. لذا آقايان محمود انيسي و حبيبالله انيسي، مذکوران در بالا، متوليان موقوفه از لحاظ توليت آقايان سيد حسين به شناسنامهي شماره 12119 از بخش 8 تهران و اسدالله فرخمنش به شناسنامهي شمارهي 8754 از بخش دو کرمانشاه از طرف ادارهي اوقاف به لحاظ نظارت قانوني اوقاف در دفترخانه حاضر و قبول وقف را نموده و موقوفه را قبض نمودند و تعيين متوليان بعدي طبق مقررات وقفنامهي موقوفهي مرحومهي انيسالدوله خواهد بود. در خاتمه اشعار ميدارد کليهي سرقفليهاي سه دانگ سراي مورد وقف که فاقد مستأجر است متعلق به خود آقاي محمدتقي عبداللهيان است که در موقع تنظيم سند اجاره حق دارد به نفع خود دريافت نمايد و جهت اخذ حقالثبت مورد وقف به مبلغ يک ميليون ريال وجه رايج ايران تقسيم بر شده است. به تاريخ بيست و هشتم دي ماه هزار و سيصد و پنجاه و يک خورشيدي برابر سيزده ذيحجهي 1392 قمري.
پ? نوشت:
1- درباره اين «در» سديدالسلطنه در سفرنامهي خود (ص 217) نوشته است: «دروازهي ميانهي مسجد گوهرشاد به دارالسياده از نقره و از موقوفات انيسالدوله زوجهي ناصرالدين شاه است. از يسار و يمين فراز دروازه از طرف ايوان از هر جانبي تقريبا هفت گره اوراق طلا کوبيدهاند. در جنبين دروازه فراز اوراق مزبور نگاشتهاند:
به عهد خسرو جمجاه غازي
شهنشه ناصرالدين شاه قاجار
انيسالدوله خان خواتين
ز سيم و زر بهشت اين در بر اين دار
سپس «مينا» پي تاريخ او گفت
بود اين پاک در در عرش دادار.
مصراع آخر به حساب جمل سال 1284 هجري است». .
2-دکان وقف حضرت رضا عليهالسلام براي روضه خواني در وقفنامه ذکري از اين دکاکين نشده است. گمان ميرود که مراد حجرات سه دالان ملک باشد.
3- امامه دهکدهي وسيعي است در دامنهي جنوبي البرز مرکزي در شمال شرقي تهران و شش کيلومتري مشرق فشم و از امامهي پايين و امامهي بالا تشکيل شده است. ياقوت در معجم البلدان نام آن را «انبامه» و قلعهاي نزديک ري مينويسد. دو حرف ميم و ب در بسياري کلمات به يک حرف نون تبديل شدهاند. چون ذنب و دم (سنب و سم و جز اين دو). .
4- ناصرآباد در شمال گلندوک و جنوب شرقي امامه در لواسان و ده بزرگي است. .
5- خيرات حسان، چاپ سنگي 1304 هجري قمري (ج 1، ص 68). .
6- روزنامهي خاطرات اعتمادالسلطنه با مقدمه و فهارس ايرج فشار يزدي از انتشارات اميرکبير، 1345 شمسي تهران، ص 228.
7- همان روزنامه، ص 434.
8- همان روزنامه، ص 122.
9-دامن و شاهشناس و دوست شاه ميدانم ارادت ميورزم. همان روزنامه، ص 929. .
10- همان روزنامه، ص 525.
11- همان روزنامه، ص 681 . .
12- همان روزنامه، ص 681. .
13- مهدي بامداد، شرح حال رجال ايران، انتشارات کتابفروشي زوار، تهران (ج 3، ص 217). .
14- همان شرح حال، ص 315. .
15- ناصرالدين شاه روز هفدهم ذيقعدهي سال 1313 هجري قمري کشته شده است.
16- دوستعلي خان معيرالممالک، يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه، انتشارات نشر تاريخ ايران، چاپ سوم، 1372. (ص 17). .
17- آشپزخانه را در آن زمان کارخانه ميگفتهاند.
18- يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه، (ص 26). .
19- همان يادداشتها، (ص 48).
20- همان يادداشتها، (ص 60). .
21- دوستکامي، ظرف بزرگ مسي پايهدار که در آن شربت ميريختهاند و در مراسم عزا يا عروسي به کار بوده است.
22- يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه، (ص 66 و 67). .
23- سفرنامهي سديدالسلطنه (التدقيق في سير الطريق). به اهتمام دکتر احمد اقتداري، انتشارات بهنشر، تهران 1362، (ص 103). .
24- بيت از گلستان سعدي است. .
25- مراد از راستابازار، بازار بزرگ تهران است.
26- مراد از امير، شادروان ميرزا تقي خان اميرکبير فراهاني نخستين صدراعظم ناصرالدين شاه مقتول در حمام فين کاشان در 1268 هجري قمري است.
27- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
28- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
29- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
30- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست. .
31- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
32- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
33- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
34- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
35- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
36- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
37- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
38- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}